به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم
فهمیدم بیمارم....
آزمایش خون گرفتند
معلوم شد که میزان ایمانم پایین امده
زمانی که دمای بدنم را سنجیدند
دماسنج 40درجه اضطراب نشان داد
ضربان قلبم را که گرفتند معلوم شد که قلبم مدتی است برای خدا نمی تپد
به بخش ارتوپدی رفتم
بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم
فهمیدم مشکل نزدیک بینی هم دارم
چون جز خودم کسی را نمی دیدم
زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم
معلوم شد که مدتی است صدای خدا را
انگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمیشنوم
خدای مهربان برای این همه مشکلات به من مشاوره ی رایگان داد
و من تصمیم گرفتم
از این پس تنها از دارو هایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم
هر شبانه روز پنج نوبت نماز بخوانم,
صبح را با توکل به خدا شروع کنم
هر روز حداقل یک صفحه قرآن را با توجه به معنای آن بخوانم.
و زمانی که به بستر می روم به کارهای امروزم فکر کنم و از اشتباهاتم توبه نمایم.